ادبيات آذربايجان در دوره ي صفويه
۱۴ بهمن ۱۳۸۹
سدهي دهم هجري(شانزدهم ميلادي) با حادثهي بزرگي در ايران همراه بود. در سال 907ق/ 1502م اسماعيل صفوي از خاندان شيخ صفي الدين اردبيلي، پس از 12 سال تلاش و از ميان بردن 50 حاكميت محلي، سرانجام در تبريز تاجگذاري كرد. او با محور قرار دادن مذهب تشيع، حكومتي يكپارچه و متمركز ايجاد كرد.
شاه اسماعيل به دو نكتهي اساسي توجه داشت: يكي مذهب تشيع و ديگري زبان تركي. اولي پايه و اساس قدرت گيري خاندان صفويه بود و دومي عامل بسيج هواداران صفويه. در سپاهي كه شاه اسماعيل براي اجراي اهدافش گردآورده بود، قبايل تركي چون شاملو، استاجلو، تكه للو، روملو، افشار، ذوالقدر، قاجار و ارساق شركت داشتند. اين قبايل در زمان شيخ حيدر پدر شاه اسماعيل، با نام قزلباشان معروف شدند. شيخ حيدر به هوادارانش دستور داده بود كه كلاه سرخ رنگي دوازده تَرك به نشانهي 12 امام بر سر بگذارند.
قزلباشان هستهي اصلي سپاه شاه اسماعيل را تشكيل ميدادند. عامل ارتباط معنوي و ظاهري شاه اسماعيل با مريدانش نيز زبان تركي بود. با به قدرت رسيدن شاه اسماعيل، زبان تركي نيرويي دوباره گرفت. شاه اسماعيل خود به تركي شعر ميسرود و ختايي تخلص ميكرد. قسمت مهم اشعار او در عشق امام علي(ع) و امامان شيعه است. در زمان شاه اسماعيل، قالب قوشما(دو بيتي 11 هجايي) به وسيلهي شاه اسماعيل و شعراي معاصر پايه گذاري و توسعه يافته بود. قوشما از وزنهاي هجايي معمول در ميان اقوام ترك بوده است. هر قوشما 2 تا 5 بند بود. نمونهاي از قوشما:
هركيم شيخ صفوينين امريني توتماز يورلور بويولدا منزله چاتماز
غير ملت اونا اعتبار ائتمز جمله عبادتين باشي دير توحيد
اشعار عاشقانه نيز با اوزان هجايي مانند قوشما، گرايلي(دو بيتي 8 هجايي) و باياتي(دو بيتي 7 هجايي) در همين زمان پديد آمد. شاه اسماعيل خود غزل سرايي زبده بود. او از شاعران برجستهي تركي آذربايجاني است. نامههايي كه شاه اسماعيل براي پادشاهان عثماني همچون سلطان مراد و سلطان سليم مينوشت، به زبان تركي بودند.
زماني كه شاه اسماعيل تبريز را از سلطان مراد آغ قويونلو گرفت و عَلَم شيعهگري برافراشت، اديبان پارسي زبان دربار آغ قويونلو كه عدهاي از آنان سنّي متعصب بودند، به عثماني رفتند. بدين ترتيب ادب تركي از ادب پارسي پيشي گرفت. اين اديبان همچنان به كار ترويج زبان پارسي در عثماني ادامه دادند. سلاطين عثماني نامههاي خود را براي شاه اسماعيل به پارسي مينگاشتند. اغلب شاعران آذربايجان در دربار صفوي گردآمده بودند. حبيبي شاعر معروف متولد برگشاد، ملك الشعراي دربار بود و شعري به پارسي از او در دست نيست. در دربار شاعران ديگري چون محمد امين سلطان تركمان و برادرش محمد مؤمن بيگ به پارسي و تركي شعر ميسرودند. مولانا كلبعلي راغب تبريزي(مرگ 1002ق)، عقيقي شرواني و قاضي اعرجي مراغي از شاعران اين دوره هستند كه هم به پارسي و هم به تركي شعر گفتهاند. صادق بيگ افشار تبريزي متخلص به صادقي، در نظم و نثر پارسي و تركي جغتايي دست داشته است. ديوان غزليات تركي و منشأت تركي دارد. معروفترين اثر او تذكرهي مجمع الخواص در شرح احوال شاعران معاصر اوست كه به زبان تركي جغتايي نوشته و آقاي عبدالرسول خيامپور استاد دانشگاه تبريز آن را به پارسي ترجمه كرده است.
علاوه بر آثار مكتوب، داستانهاي تركي توسط عاشيقها يا همان نوازندگان و خوانندگان دوره گرد در آذربايجان پديد آمدند. اينان دنباله رو اوزانهاي قديمي بودند و وجود آنها نشانگر عمق سيطرهي زبان تركي به ويژه در روستاها و شهرهاي كوچك است. از اين داستانها ميتوان به كوراوغلو، اصلي و كرم، قنبر و آرزو، شاه اسماعيل، عاشيق غريب و صنم و عاشيق عباس توفارقانلي اشاره كرد.
حقيري يكي از نمايندگان برجستهي شعر تركي آذربايجان در سدهي دهم است. وي چه در اشعار ديوان تركي خود و چه در مثنوي ليلي و مجنون كه آن را به تركي نوشته، از شاعراني چون جامي و هاتفي بسيار تأثير پذيرفته است. در ليلي و مجنون او، تأثير جامي افزونتر است. فردي اردبيلي از شاعران مكتب وقوع كه ديوان او به پارسي و تركي در موزهي بريتانيا موجود است.
بيترديد فضولي ستارهي درخشان آسمان ادبيات آذربايجان و بزرگترين شاعر تركي آذربايجاني در سدهي دهم است. محمد بن سليمان بغدادي متخلص به فضولي(1556-1489م) بر ديگر شاعران برتري دارد. ادبيات تركي با فضولي به اوج خود رسيد. قبل از فضولي ادبيات تركي آذربايجاني شكلهايي چون مثنوي و غزل را آزموده بود. فضولي خود استاد غزل بود. علاوه بر آن او نخستين آثار ارزندهي تمثيلي را در تركي آذربايجاني آفريد(بنگ و باده- صحبت الاثمار). فضولي مانند نسيمي كوشيد تا شعر تركي را با اوزان عروضي سازگار نمايد اگر چه او موفقيت چشمگيري به دست آورد ولي واقعيت اين بود كه تركي با وزن هجايي سازگارتر است. او در 942 ليلي و مجنون را به تركي سرود. مثنوي بنگ و باده را به نام شاه اسماعيل تمام كرد. كتاب روضة الشهداء تأليف ملاحسين كاشفي را به نام حديقة السعداء به تركي ترجمه كرد. فضولي حديث اربعين از آثار جامي(شامل چهل حديث) رابه همراه معني منثور و ترجمهي منظوم، به تركي برگرداند. او در مقدمهاي كه بر اين كتاب نوشتهي است، يادآوري ميكند كه اين«چهل دانه گوهر را براي فيض عموم» به تركي ترجمه كرده است. از كتابهاي ديگر او ميتوان به شكايت نامه(تركي)، مطلع الاعتقاد(تركي)، ساقي نامه(پارسي)، قصيدهي انيس القلب(پارسي) اشاره كرد. فضولي در هر سه زبان تركي، پارسي و عربي آثاري بيبديل داشته و به حق او را شكسپير شعر تركي مينامند.
در سال 944ق/ 1539م محمد بن حسين كاتب نشاطي شاعر معروف، كتاب روضة الشهداء نوشته ملاحسين واعظ كاشفي را با نام شهدا نامه به تركي ترجمه كرد. نشاطي اين كار را به دستور شاه تهماسب و نيز تأكيد قاضيخان ساروشيخ اوغلو حاكم شيراز انجام داد. از مهمترين ويژگيهاي سبك شناختي شهدا نامه، استفادهي مترجم از واژههاي خاص گويش تبريزي است. به ويژه اين كه بيشتر اين واژهها براي نخستين بار وارد زبان مكتوب ادبي شدهاند.
روحي انارجاني يكي از شعراي معروف سدهي دهم است. او در زمان سلطان محمد خدابنده چهاردهمين پادشاه صفوي ميزيست. به گفتهي محمد علي تربيت در كتاب دانشمندان آذربايجان، او از شعراي نامور آذربايجان بوده و در نظم و نثر پارسي استاد و صاحب ديوان و منشأت است. تنها نسخهي بازماندهي رسالهاي از او كه به سال 1037ق به خط فريدون گرجي نوشته شده و توسط عباس اقبال آشتياني چاپ رسيده است.
روحي انارجاني(انرجاني) رسالهاي به زبان تركي آذربايجان نوشته است كه شامل يك مقدمه، دو بخش و يك خاتمه است. مقدمه در خطبه و بيان سبب تأليف رساله است. بخش اول، در دوازده فصل و در بارهي رسم و آيين مردم تبريز است. بخش دوم، در چهارده فصل در بيان اصطلاحات و عبارات جماعت اناث و اعيان و اجلاف مردم تبريز است. خاتمهي رساله داراي 29 بيت شعر در بيوفايي زنان و 7 بيت شعر عاشقانه است.
رساله روحي انرجاني كه(اگر انتساب اين رساله را به مردم تبريز در آن زمان درست بدانيم) نشانهي اين مطلب است كه زبان نيمه مردهي پهلوي در بين برخي طبقات مردم تبريز رايج بوده است. دانسته است كه شماري طبقات پيشه ور پيشتر در زمان شاه تهماسب به اين زبان شعر ميگفتند ولي آنچه كه روشن است اينكه طولي نكشيد كه از اوايل دورهي صفويه زبان پهلوي رخت از ميان بست و تنها به چند روستاي دور افتاده(از جمله عنبران در نزديك اردبيل- هرزندات نزديك زنوز اهر، كرينگان يا چرينگان از محال ديزمار اهر- قريهي ينگجه در قسمت ايل دليكانلو ميانه) محدود شده است.
در سدهي يازدهم هجري نيز سير تكاملي زبان تركي ادامه يافت. صائب تبريزي(1016-1086ق) معروفترين شاعر اين سده است كه عنوان ملك الشعرايي را از شاه عباس دوم گرفت. صائب در شعر پارسي چيره دست و در تركي شاعري زبده بود. نسخهي دست نويس ديوان غزليات تركي او به وسيلهي پرفسور حميد آراسلي در دانشگاه لنينگراد پيدا و چاپ شده است. مجموعهي اشعار تركي صائب در باكو چاپ شده و برخي غزليات او توسط بالاش آذراوغلو به نظم پارسي درآمد.
توتولموش كونلومه جاميله شادان ائيله مك اولماز
ال ايلن پسته نين آغزينين خندان ائيلهمك اولماز
از ديگران شاعران تركي سرا ميتوان به قوسي تبريزي(داراي ديواني با 6 هزار بيت)، درويش مثلي فرزند ميرزا چلبي تبريزي(كه شعر تركياش بر اشعار عربي و پارسي رجحان دارد)، محمد تقي دهخوارقاني تبريزي(مرگ 1093ق) و شاكر شيرواني از شاگردان مكتب فضولي را ميتوان نام برد. مرتضي قليخان در اشعار تركي خود، از حافظ و سعدي سود برده است. محمد حسين رواني در 1068ق گلستان سعدي را به تركي برگرداند. نسخهاي به خط مؤلف در كتابخانهي ملي تبريز موجود است.
علاوه بر آن در سدهي يازدهم، زبان تركي در پژوهشها و تحقيقات مورد استفاده قرار گرفت. يكي از ويژگيهاي پارسي پژوهي در اين سده استفاده از زبان تركي است. محمد مهدي تبريزي در 1199ق كتاب قواعد احمديه از فرهنگهاي دو زبانه را به تركي و پارسي نوشت. كتاب فرهنگي ديگر كه به تركي پارسي است، لغتنامهي سنگلاخ اثر ميرزا مهدي خان استرآبادي است. ميرزا محمد مهدي خان تبريزي نيز يك دستور زبان و يك لغت نامهي تركي به پارسي نوشت كه به تركي محاورهاي آذربايجان بوده و آن را بعد از 1198ق/ 1783م تمام كرده است.
از شاعران معروف سدهي دوازدهم ميتوان به ملاپناه واقف(1717-1797م) و عاشيق خسته قاسم تيكمه داشي و جنوني اردبيلي اشاره كرد. در اين سده يعني سدهي دوازدهم، زبان ادبي به تدريج به شكل عمومي و يگانه درآمد. ارتباط بين لهجههاي محلي بيشتر شد و اختلاف ميان آنها كاهش يافت. كلمات دخيل در زبان ادبي كمتر شده ولي در سبكهاي علمي ناچار اصطلاحات عربي به كار رفته است. در اين سده ادبيات مردميتر و غنيتر شد. سبكهاي آن عبارت بودند از:
1- سبك كلاسيك(اشعار شاكر شيرواني و جمهور شيرواني)
2- به سبك علمي(كتاب صفويه پادشاهلاري تاريخي تأليف در 1733م)
در نيمه قرن 18 آثار ادبي شفاهي يعني باياتيها، قوشماها و داستانها به مجالس شهري راه يافت.
منبع: سايت باشگاه انديشه
نويسنده: پرويز زارع شاه مرسي
بؤلوم : ادبيات آذربايجان
یازار : آزاي